معارف عامه
حيات اعلى :: پاسخ برگزيده :: آئين معرفت
صفحه 1 از 1
816
سؤال: اين روايت به ويژه [لا تنكحوا …] را تشريح فرماييد: أبي الربيع الشامي قال: قال لي أبو عبد الله (عليه السلام): لا تشتر .....
جواب: نظر به ........... [شماره ثبت: (816) منبع: المسائل المغربية]
به علت وظيفه رازبوشي ديني بقيه منتشر نشد
متن كامل اين سؤال و جوابيه آنرا حضورا دريافت نمائيد
جواب: نظر به ........... [شماره ثبت: (816) منبع: المسائل المغربية]
به علت وظيفه رازبوشي ديني بقيه منتشر نشد
متن كامل اين سؤال و جوابيه آنرا حضورا دريافت نمائيد
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: براى شفاى درد خصوصاً درد قلب چه اذكارى را توصيه مى فرمائيد همچنين براى جلوگيرى از افسردگى ؟
جواب: كسى كه حسن ظن به حق تعالى و مولى داشته باشد؛ و از سوء ظن به او اجتناب كند؛ و راضى باشد به تدبير او در جميع امور؛ و او را خبير حكيم لطيف شفيق جواد كريم قدير بداند؛ بيمارى افسردگى پيدا نمى كند؛ و ذكر هم از درون و حال بايد بجوشد و اعضاء و جوارح (منجمله زبان) را در بر بگيرد. [شماره ثبت: (803) منبع: المسائل المشرقية]
جواب: كسى كه حسن ظن به حق تعالى و مولى داشته باشد؛ و از سوء ظن به او اجتناب كند؛ و راضى باشد به تدبير او در جميع امور؛ و او را خبير حكيم لطيف شفيق جواد كريم قدير بداند؛ بيمارى افسردگى پيدا نمى كند؛ و ذكر هم از درون و حال بايد بجوشد و اعضاء و جوارح (منجمله زبان) را در بر بگيرد. [شماره ثبت: (803) منبع: المسائل المشرقية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: چرا با توجه به اينكه اكثر افراد به عواقب گناهان واقف هستند ولى باز هم مرتكب گناهان مى شوند و با اينكه بعد از مدتى ممكن است پشيمان شوند ولى در مواقع ديگرى امكان دارد باز مرتكب همان گناه شوند؟
جواب: تا نفس اماره به نفس مطمئنه تبديل نشده است و شيطان هر شخص، مسلم نگرديده و از عصمت الهيّه دائميّه متنعم نشده است احتمال وقوع لغزش وجود دارد. [شماره ثبت: (804) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: تا نفس اماره به نفس مطمئنه تبديل نشده است و شيطان هر شخص، مسلم نگرديده و از عصمت الهيّه دائميّه متنعم نشده است احتمال وقوع لغزش وجود دارد. [شماره ثبت: (804) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: در تعقيبات نماز مى خوانيم: اجعل قلوبنا بذكرك معمورة و نفوسنا بطاعتك مسرورة و عقولنا على توحيدك مجبولة و أرواحنا على دينك مفطورة، با توجّه به اينكه گفته مى شود براى انسان به طور كلّى دو نشئه وجود دارد يكى بدن و دوّم نفس، الف: چگونگى تفكيك هر يك از اينها براى انسان چگونه است و آيا اينها مراتب انسان است؟ ب: يك نفس واحد چگونه مى تواند در حالات مختلف باشد؟
جواب: كلام شريف دلالت بر وجود بيش از دو مرتبه دارد؛ و اگر در مقامي ديگر به دو مرتبه اشاره شده؛ مانع از بيشتر نيست؛ و تقسيمات هر مبحث به لحاظ مطالب و مقاصد آن مبحث است؛ كه در مباحث مختلفه تقسيمات هم مختلف است؛ چون وجهه نظر به آن مسئله مختلف است، از يك نگاه: يك بدن دارد انسان و يك نفس، و از نگاه ديگر: مراتب ديگرى دارد كه نفس و عقل و قلب و روح و غير آن؛ همچنانكه ممكن است از جهات ديگر تقسيمات ديگر داشته باشد. [شماره ثبت: (813) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: كلام شريف دلالت بر وجود بيش از دو مرتبه دارد؛ و اگر در مقامي ديگر به دو مرتبه اشاره شده؛ مانع از بيشتر نيست؛ و تقسيمات هر مبحث به لحاظ مطالب و مقاصد آن مبحث است؛ كه در مباحث مختلفه تقسيمات هم مختلف است؛ چون وجهه نظر به آن مسئله مختلف است، از يك نگاه: يك بدن دارد انسان و يك نفس، و از نگاه ديگر: مراتب ديگرى دارد كه نفس و عقل و قلب و روح و غير آن؛ همچنانكه ممكن است از جهات ديگر تقسيمات ديگر داشته باشد. [شماره ثبت: (813) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: ذيل آيه شريفه 115 اعراف: {إنّك من المنظرين} دو روايت مختلف وارد شده است " يموت ابليس ما بين النفخة الأولى و الثانيه " (تفسير صافى ج 2 ص 183 " أَنْظَرَهُ الى يوم يبعث فيه قائمنا " (تفسير صافى ج 2 ص 183) وجه جمع بين اين دو بيان شريف را بفرمائيد.
جواب: منافاتى با هم ندارد؛ كه نفخه اولى همان نفخه رجعت و زنده شدن اهل رجعت و قيام جهانى حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) است، و تا آن هنگام مهلت اوست؛ و پس از آن تا نفخه حشر اكبر ابليس مرده باشد. [شماره ثبت: (814) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: منافاتى با هم ندارد؛ كه نفخه اولى همان نفخه رجعت و زنده شدن اهل رجعت و قيام جهانى حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) است، و تا آن هنگام مهلت اوست؛ و پس از آن تا نفخه حشر اكبر ابليس مرده باشد. [شماره ثبت: (814) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: در روايتى است كه عبادت به جهت ترس از آتش جهنم، عبادت بردگان است، در داستانى از امام سجاد (صلوات الله عليه) نقل مى كنند كه روزى خانه آن حضرت آتش مى گيرد ايشان در حال نمازند و توجهى نمى كنند بعد از نماز كه آتش هم خاموش شده بود، علت اين امر را از ايشان پرسيدند فرمود: من آتش بزرگترى را مى ديدم، با آنكه عبادت امام (عليه السلام) عبادت احرار است چرا مسئله آتش جهنم را در جواب مطرح مى فرمايند؟
جواب: بقدر فهم مخاطب فرموده اند؛ آنچه گفتم هم بقدر فهم تست - مُردَم اندر حسرت فهم درست، كه: چون سر و كارت با كودكان اوفتاد - لا جرم زبان كودكى بايد گشاد؛ و اگر كسي صاحب مرتبه عالى شد و انگيزه اش در عبادت ترس نبود؛ به اين معنى نيست كه ديگر بي خشيت بوده و از عذاب و انتقام الهى واهمه ندارد؛ كه ايشان از همه اهل خوف وخشيت خداترس ترند. [شماره ثبت: (815) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: بقدر فهم مخاطب فرموده اند؛ آنچه گفتم هم بقدر فهم تست - مُردَم اندر حسرت فهم درست، كه: چون سر و كارت با كودكان اوفتاد - لا جرم زبان كودكى بايد گشاد؛ و اگر كسي صاحب مرتبه عالى شد و انگيزه اش در عبادت ترس نبود؛ به اين معنى نيست كه ديگر بي خشيت بوده و از عذاب و انتقام الهى واهمه ندارد؛ كه ايشان از همه اهل خوف وخشيت خداترس ترند. [شماره ثبت: (815) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: ليس من مؤمن إلاّ وله قتلة وموتة إنّه من قتل نشر حتّى يموت ومن مات نشر حتّى يقتل، ثمّ تلوت على أبى جعفر (عليه السلام) هذه الآية: {كلّ نفس ذائقة الموت}. تفسير البرهان ج1ص721
جواب: ظاهرش واضح وصريح است: بر خلاف فهم عرفى عامه كه مرگ در اثر قتل و غير آن يكى است مولى (عليه السلام) مى فهماند كه يكى نيست، و هر آدمى بايد هر دو را بچشد، و اين حديث از شواهد بحث كرّت مى باشد، و اين مقام بيش از اين اقتضاى تفصيل ندارد، با بذل صدق و طلب و تسليم بيشتر؛ توفيق بيشتر نصيب گردد (انشاء الله تعالى ). [شماره ثبت: (817) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: ظاهرش واضح وصريح است: بر خلاف فهم عرفى عامه كه مرگ در اثر قتل و غير آن يكى است مولى (عليه السلام) مى فهماند كه يكى نيست، و هر آدمى بايد هر دو را بچشد، و اين حديث از شواهد بحث كرّت مى باشد، و اين مقام بيش از اين اقتضاى تفصيل ندارد، با بذل صدق و طلب و تسليم بيشتر؛ توفيق بيشتر نصيب گردد (انشاء الله تعالى ). [شماره ثبت: (817) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در خطبه هاى خود خطاب به أصحاب مى فرمايند: "موت البنات من المكرمات" يعنى چه؟ تاريخ يعقوبى ص481.
جواب: ظاهرا شأن صدور اين فرمايش: شهادت جناب رقيه دختر گرامى حضرتش (صلى الله عليه وآله) باشد، كه در اثر ضرب و لطم شوهرش عثمان بوده است. [شماره ثبت: (820) منبع: المسائل الإصفهانية]
جواب: ظاهرا شأن صدور اين فرمايش: شهادت جناب رقيه دختر گرامى حضرتش (صلى الله عليه وآله) باشد، كه در اثر ضرب و لطم شوهرش عثمان بوده است. [شماره ثبت: (820) منبع: المسائل الإصفهانية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
معارف عامه
سؤال: <الفقير الّذي يسأل والمسكين أجهد منه الّذي لا يسأل> برهان ج2ص798 <الفقير الّذي لايسأل و المسكين أجهد منه الّذي يسأل> برهان ج2ص797 توضيح بفرماييد اين دو روايت را كه ظاهراً در معنى فقير و مسكين اختلاف دارند.
جواب: اصطلاح فقير و مسكين و مانند آن؛ هر چند در علم اشتقاق لغت؛ تفاوت معنا دارند، ولى استعمال عامه ناس آنقدر دقيق نبوده و هر كدام بجاى يكديگر هم بكار مي برند؛ و لذاست كه امام (عليه السلام) به ذكر اصطلاح اكتفا نفرموده و توصيف هم مي فرمايد. و وجه دو تعبير بودن غير از احتمال التباس و اشتباه در نقل توسط روات؛ اينست كه: در يك بيان؛ استيصال موجب سؤال را وجه شدت فقر و نياز تعبير فرموده؛ و در ديگرى حال شخص فقير را ملاحظه نموده؛ كه آنكه سؤال نمى كند شرائطش سخت تر است؛ چه بسا كمتر رسيدگى مى شود. ولى در هر دو بيان؛ مسكين وضعش سخت تر از فقير است؛ پس تخالفى ندارد، منتهى يكبار شدت حال مسكين را از يكجهت بررسى نموده اند، و يكبار از جهت ديگر، و تعبير سؤال؛ در اين دو بيان؛ در دو مقام و از دو جهت است. و مراتب فقر و نيازمندى مختلف است، ابتدا نيازمندى كه بي تعفف است و از پرسيدن واهمه اى ندارد فقيرش تعبير فرموده، و آنكه بيشتر احتياج داشته ولى از روى تعفف نمي پرسد را مسكين، و گاه آنچنان فقر شدت گيرد كه همان شخص عفيف هم بپرسد؛ كه اين اخير نسبت به قبلي مسكين است و دومي هر چند نسبت به اولى مسكين بود ولى در مقايسه با اخير فقير محسوب مي شود، عمده آنست كه مسكين شدت فقرش بيشتر از فقير است؛ و هر دو بيان مفادش همين است، غرض بيان تفاوت مراتب فقر است، آنكه از تعفف نمي پرسد و كسي از نياز او مطلع نمي شود و در سختى مي ماند؛ نيازمندتر از كسي است كه در پرسش بي پرواست، و آنكه فقرش بحدى است كه از روي تعفف نپرسد و زندگي بسختى بگذراند؛ شرايطش بهتر از روزى است كه با همه تعفف ناچار از پرسش شود. [شماره ثبت: (824) منبع: المسائل القمية]
جواب: اصطلاح فقير و مسكين و مانند آن؛ هر چند در علم اشتقاق لغت؛ تفاوت معنا دارند، ولى استعمال عامه ناس آنقدر دقيق نبوده و هر كدام بجاى يكديگر هم بكار مي برند؛ و لذاست كه امام (عليه السلام) به ذكر اصطلاح اكتفا نفرموده و توصيف هم مي فرمايد. و وجه دو تعبير بودن غير از احتمال التباس و اشتباه در نقل توسط روات؛ اينست كه: در يك بيان؛ استيصال موجب سؤال را وجه شدت فقر و نياز تعبير فرموده؛ و در ديگرى حال شخص فقير را ملاحظه نموده؛ كه آنكه سؤال نمى كند شرائطش سخت تر است؛ چه بسا كمتر رسيدگى مى شود. ولى در هر دو بيان؛ مسكين وضعش سخت تر از فقير است؛ پس تخالفى ندارد، منتهى يكبار شدت حال مسكين را از يكجهت بررسى نموده اند، و يكبار از جهت ديگر، و تعبير سؤال؛ در اين دو بيان؛ در دو مقام و از دو جهت است. و مراتب فقر و نيازمندى مختلف است، ابتدا نيازمندى كه بي تعفف است و از پرسيدن واهمه اى ندارد فقيرش تعبير فرموده، و آنكه بيشتر احتياج داشته ولى از روى تعفف نمي پرسد را مسكين، و گاه آنچنان فقر شدت گيرد كه همان شخص عفيف هم بپرسد؛ كه اين اخير نسبت به قبلي مسكين است و دومي هر چند نسبت به اولى مسكين بود ولى در مقايسه با اخير فقير محسوب مي شود، عمده آنست كه مسكين شدت فقرش بيشتر از فقير است؛ و هر دو بيان مفادش همين است، غرض بيان تفاوت مراتب فقر است، آنكه از تعفف نمي پرسد و كسي از نياز او مطلع نمي شود و در سختى مي ماند؛ نيازمندتر از كسي است كه در پرسش بي پرواست، و آنكه فقرش بحدى است كه از روي تعفف نپرسد و زندگي بسختى بگذراند؛ شرايطش بهتر از روزى است كه با همه تعفف ناچار از پرسش شود. [شماره ثبت: (824) منبع: المسائل القمية]
najm150- تعداد پستها : 381
Join date : 2009-05-08
حيات اعلى :: پاسخ برگزيده :: آئين معرفت
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد